isochronal )isochronous(همزمان ،واقع شونده در فواصل منظم و مساوى ،متقارن ،متوازن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه isochromatioc
isochromatioc متساوى اللون ،منحنى همرنگ
Read More »ترجمه کلمه isochromatique
isochromatique عمران : خطوط همرنگ
Read More »ترجمه کلمه isocheim
isocheim خطى که بوسيله ان جاهايى که درجه گرماى متوسطانهادرزمستان… داده ميشود
Read More »ترجمه کلمه isochore
isochore شيمى : هم حجم
Read More »ترجمه کلمه isochromatic
isochromatic همرنگ
Read More »ترجمه کلمه isobath
isobath “تک ژرفا،ايزوباس معمارى : خط هم ژرفا زيست شناسى : پربند عمق علوم نظامى : خطوط ميزان منحنى نقشه عمق نما خطوط ميزان عمق علوم دريايى : خطوط ميزان منحنى نقشه عمق نما خطوط ميزان عمق”
Read More »ترجمه کلمه isocentre
isocentre “متحدالمرکز،هم مرکز علوم نظامى : خط المرکزين دوربين عکاسى”
Read More »ترجمه کلمه isobar surface
isobar surface معمارى : سطح هم فشار
Read More »ترجمه کلمه isobare
isobare (جغ )خط جغرافيايى نشان دهنده نقاط هم فشار،(ش ).دواتم داراى وزن مساوى ولى داراى عدد اتمى غير مساوى ،هم فشار
Read More »