igniter “محترق کننده ،چاشنى ،مشتعل کننده ، )ignitor(گيرانه علوم مهندسى : اتش زنه ورزش : ماده بسيار قابل احتراق که با ماده ضعيفتر مخلوط مى شود علوم هوايى : گيرانه علوم نظامى : خرج مشتعل کننده کلاهک منفجر کننده”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ignitability
ignitability “قابليت اشتعال علوم مهندسى : قابليت احتراق”
Read More »ترجمه کلمه ignitable
ignitable “قابل احتراق علوم مهندسى : قابل اشتعال”
Read More »ترجمه کلمه i could swim at 8 yearsold
i could swim at 8 yearsold من در هشت سالگى ميتوانستم شنا کنم
Read More »ترجمه کلمه ignify
ignify سوزاندن ،اتش زدن
Read More »ترجمه کلمه ignisfatuus
ignisfatuus روشنايى شبانه بر روى زمين هاى باتلاقى که تصور ميرفت ازاحتراق گازهاى باتلاقى بوجودميايد،چيز گمراه کننده ،شعله کمرنگ
Read More »ترجمه کلمه ignescent
ignescent جرقه زن ،محترقه ،جرقه دار،اتشى
Read More »ترجمه کلمه igni
igni پيشوندى است بمعنى اتش
Read More »ترجمه کلمه igneous
igneous “اذرين ،اتشين ،اتش دار،اتش فشانى ،محترقه عمران : اتشفشان”
Read More »ترجمه کلمه igneous magma
igneous magma “مواد مذاب و گازى داخل زمين که در اثر تبلور و سخت شدن عمران : سنگهاى اذرين را بوجود اورده اند”
Read More »