jam “سد گيرنده پاس ،گير کردن ،سفت شدن ،مانع مخابره شدن ،مربا،فشردگى ،چپاندن ،فرو کردن ،گنجاندن(با زور و فشار)،متراکم کردن ،شلوغ کردن(با امد و شد زياد)،بستن ،مسدود کردن ،وضع بغرنج ،پارازيت دادن علوم مهندسى : پارازيت ورزش : گرفتن شکاف کوه با انگشت علوم نظامى : پخش پارازيت کردن در مدار”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه jam cleat
jam cleat ورزش : قلاب نگهدارنده طناب قايق
Read More »ترجمه کلمه jakes
jakes ترشح مدفوع ،کثافت ،اشغال ،درهم ريخته
Read More »ترجمه کلمه jalap
jalap جلب ،ژالاپ ،داروى مسهل
Read More »ترجمه کلمه jainism
jainism دين برهمابودا،يکجوردين درهندکه ميانه دين برهماودين بوداست
Read More »ترجمه کلمه jake leg
jake leg (طب ).فلجى که به علت استعمال مشروبات الکلى ايجاد ميشود
Read More »ترجمه کلمه jab
jab “ضربت با چيز تيز،ضربت با مشت ،خرد کردن ،سک زدن ،سيخ زدن ،خنجر زدن ،سوراخ کردن ورزش : بلند کردن گوى با چوب از جلو چوب حريف ،ضربه سريع مستقيم”
Read More »ترجمه کلمه jailor
jailor )jailer(زندانيان
Read More »ترجمه کلمه jailetc
jailetc کسيکه زندان خانه اوشده است ،زندانى ،کرم زنداز
Read More »ترجمه کلمه jailbreak
jailbreak فرار از زندان ،گريختن از محبس( بازور)
Read More »