knucle pin علوم هوايى : انگشتى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه knuckle kneed
knuckle kneed داراى زانوهاى برامده ،دچاربرامدگى زانو
Read More »ترجمه کلمه knuckle sprue
knuckle sprue علوم مهندسى : استخوانهاى ريخته گرى – فولادى که در داخل کانالها باقى مى ماند
Read More »ترجمه کلمه knuckle guard
knuckle guard (د رشمشير )کارد،انگليسى( حائل)
Read More »ترجمه کلمه knuckle joint
knuckle joint “لولاى مفصلى ،لولاى بند دار علوم مهندسى : اتصال زانويى”
Read More »ترجمه کلمه knuckle bow
knuckle bow (درشمشير )کارد،انگليسى( حائل)
Read More »ترجمه کلمه knuckle duster
knuckle duster پنجه بوکس ،بوکس باز
Read More »ترجمه کلمه karat
karat قيراط،واحد وزن جواهرات
Read More »ترجمه کلمه knuckle
knuckle “بند انگشت( مخصوصا برامدگى پنج انگشت)،قوزک پا يا پس زانوى چهار پايان ،برامدگى يا گره گياه ،قرحه روده ،تن در دادن به ،تسليم شدن ،مشت زدن معمارى : سگک”
Read More »ترجمه کلمه knuckle bone
knuckle bone کعب ،قاب بازى ،سه قاب ،(درانسان ) برامدگى بندانگشت
Read More »