keel shaped “جناغى شکل معمارى : شبيه ته کشتى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه land arm mode
land arm mode علوم نظامى : سيستم کامپيوترى کنترل دستى و خودکار فرود هواپيما
Read More »ترجمه کلمه land agent
land agent قانون ـ فقه : دلال معاملات ملکى
Read More »ترجمه کلمه land alide
land alide عمران : لغزش زمين
Read More »ترجمه کلمه lancinating
lancinating تير کشنده ،سوراخ کننده
Read More »ترجمه کلمه lancination
lancination مجروح سازى ،پاره سازى
Read More »ترجمه کلمه land
land “ارض ،سطح کوچک صاف ،ملک ،سطح ،پياده شدن برجستگى بين خانها،فرود امدن ،به زمين نشستن ،خاک ،سرزمين ،ديار،به خشکى امدن ،پياده شدن ،رسيدن ،بزمين نشستن علوم مهندسى : پشت معمارى : زمين قانون ـ فقه : زمين ،عرصه بازرگانى : زمين ورزش : درست به هدف ،سطح داخلى لوله بين خانهاى تفنگ علوم هوايى : فرود علوم نظامى : ...
Read More »ترجمه کلمه lancethrust
lancethrust زخم نيزه
Read More »ترجمه کلمه lanciation
lanciation سوراخ کردن يا تير کشيدن ،دردتير کشنده ،تير
Read More »ترجمه کلمه lancinate
lancinate بانيزه سوراخ کردن ،پاره کردن
Read More »