lazy “تنبل ،درخورد تنبلى ،بطى ء،کندرو،باکندى حرکت کردن ،سست بودن علوم نظامى : در رهگيرى هوايى يعنى دستگاه ياد شده فعلا مشغول کار است يا از دستگاه ياد شده نمى توانم استفاده کنم”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه lazy painter
lazy painter علوم دريايى : ريسمان تيرک
Read More »ترجمه کلمه lazuline
lazuline لاجوردى
Read More »ترجمه کلمه kelson or keelson
kelson or keelson کالبدزيرين کشتى که روى تيرحمال قرار ميگيرد،سقف ته کشتى
Read More »ترجمه کلمه lazulite
lazulite سنگ لاجورد
Read More »ترجمه کلمه lazily
lazily به تنبلى
Read More »ترجمه کلمه laziness
laziness تنبلى
Read More »ترجمه کلمه lazuli
lazuli )lapis lazuli(لاجورد
Read More »ترجمه کلمه lazarus
lazarus (اسم خاص )ايلعاذر،ادم مريض وفقير،جذامى
Read More »ترجمه کلمه laze
laze تنبل ،کاهل ،تنبلى کردن
Read More »