level of effort “ميزان تلاش علوم نظامى : تلاش رزمى يکان”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه level gage
level gage علوم مهندسى : اندازه گير سطح
Read More »ترجمه کلمه level land
level land عمران : زمين مسطح
Read More »ترجمه کلمه level colour
level colour رنگ يکدست يا يکنواخت
Read More »ترجمه کلمه level control
level control علوم مهندسى : کنترل سطح
Read More »ترجمه کلمه level crossing
level crossing “گذرگاه همکف ، )grade crossing(محل تقاطع دو خط راه اهن معمارى : گذر همتراز”
Read More »ترجمه کلمه level best
level best خيلى عالى ،خيلى خوب ،بسيار عالى
Read More »ترجمه کلمه level buble
level buble علوم نظامى : حباب تراز
Read More »ترجمه کلمه levee en masse
levee en masse “سرباز گيرى عمومى قانون ـ فقه : عبارت است از مسلح شدن افراد يک مملکت جهت مبارزه با دشمن پيش از رسيدن قواى خصم به خاک خودى اين افراد که اشکارا سلاح حمل مى کنند ملزم به رعايت قوانين جنگ هستند”
Read More »ترجمه کلمه level
level “همسطح کردن ،همسطح ،ارتفاع ،رده ،سطح افقى افقى کردن ،هدف در خط ديد شما قرارگرفت( در رهگيرى هوايى)،ميزان ،الت ترازگيرى ،هموار،سطح برابر،هم تراز،هم پايه ،يک نواخت ،يک دست ،موزون ،هدف گيرى ،ترازسازى ،تراز کردن ،مسطح کردن ،مسطح شدن ،نشانه گرفتن علوم مهندسى : مسطح کامپيوتر : ميزان عمران : تراز معمارى : تراز بنايى شيمى : تراز زيست شناسى ...
Read More »