limbless بى عضو،بى شاخه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه limber chest
limber chest “جعبه حمل مهمات توپخانه علوم نظامى : جعبه پيش قطار”
Read More »ترجمه کلمه limbers
limbers ناودان هاى طرفين ته کشتى که از انجا اب به منبع تلمبه ميرسد
Read More »ترجمه کلمه limber
limber “عراده را به عقب توپ بستن ،سربزير،مطيع ،تاشو،خم شو،نرم ،خم کردن ،تاکردن ،خميده کردن ،تمرين نرمش کردن علوم نظامى : پيش قطار”
Read More »ترجمه کلمه limbe darkening
limbe darkening نجوم : تيرگى لبه
Read More »ترجمه کلمه limbec
limbec انبيق(مخصوص قرع)،با انبيق کار کردن
Read More »ترجمه کلمه limbeck
limbeck انبيق(مخصوص قرع)،با انبيق کار کردن
Read More »ترجمه کلمه keyboard buffer
keyboard buffer “بافر صفحه کليد کامپيوتر : حافظه موقت صفحه کليد”
Read More »ترجمه کلمه limbate
limbate حاشيه دار،عضودار
Read More »ترجمه کلمه limacine
limacine شبيه نرم تن ،حلزونى شکل
Read More »