limit state of failure عمران : حالت حدى که براى ان حداکثر ظرفيت باربرى حاصل شده باشد
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه keyboard terminal
keyboard terminal کامپيوتر : صفحه کليدى شبيه به دستگاه ماشين تحرير که اجازه مى دهد تا اطلاعات به درون يک سيستم کامپيوترى وارد شود
Read More »ترجمه کلمه limit of proportionality
limit of proportionality علوم هوايى : حد تناسب
Read More »ترجمه کلمه limit of tolerance
limit of tolerance زيست شناسى : حد روادارى
Read More »ترجمه کلمه limit state
limit state “حالت حدى عمران : حالت خاص يک ساختمان که ديگر وظيفه خود را انجام نميدهد و يا شرايطى که براى ان طرح شده است جايز نميباشد”
Read More »ترجمه کلمه limit of fire
limit of fire “حدود اتش علوم نظامى : حدود ميدان اتش تيربار ياسلاح”
Read More »ترجمه کلمه limit of inflammability
limit of inflammability “حد اتش گيرى علوم دريايى : حد قابل اشتعال”
Read More »ترجمه کلمه limit of load
limit of load معمارى : حد بار گذارى
Read More »ترجمه کلمه limit load
limit load علوم هوايى : بيشترين بارى که ممکن است در حالتى بر يک جزء يا قطعه وارد شود
Read More »ترجمه کلمه limit of elasticity
limit of elasticity “حد ارتجاعى معمارى : حد کشسانى”
Read More »