فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
linebreed اصلاح نژادى کردن ،بهنژاد کردن
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه linebreeding
linebreeding بهنژادى ،پرورش نژاد انسان يا حيوان درجهت يا هدف معينى( براى تقويت خصوصيات موردنظر)
Read More »ترجمه کلمه lineation
lineation خط کشى ،ترسيم خط،خط گذارى
Read More »ترجمه کلمه lineball
lineball “توپ روى خط( داخل) ورزش : توپى که روى خط مى افتد و قبول نيست ،داخل”
Read More »ترجمه کلمه linearly
linearly “طولى ،بطور خطى عمران : خطى”
Read More »ترجمه کلمه keyword
keyword “کلمه کليدى ،واژه کليدى کامپيوتر : کليدواژه”
Read More »ترجمه کلمه linearity control
linearity control الکترونيک : ناظم خطى
Read More »ترجمه کلمه linearize
linearize بصورت طولى دراوردن
Read More »ترجمه کلمه linear target
linear target “هدفهاى خطى علوم نظامى : هدفهاى در خط”
Read More »ترجمه کلمه linearity
linearity “حالت طولى ،خطى بودن الکترونيک : خطى”
Read More »