liner trade بازرگانى : کشتيرانى منظم تجارى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه liner velocity
liner velocity “سرعت ورزش : بردار سرعت”
Read More »ترجمه کلمه liner terms
liner terms بازرگانى : شرايط خط کشتيرانى
Read More »ترجمه کلمه keyword in context index
keyword in context index کامپيوتر : صفحه کليد با شاخص هاى ثابت
Read More »ترجمه کلمه liner momentum
liner momentum ورزش : اندازه حرکت
Read More »ترجمه کلمه liner oscillator
liner oscillator شيمى : نوسانگر خطى
Read More »ترجمه کلمه liner
liner “سرباز خط جبهه ،کشتى يا هواپيماى مسافرى ،استردوز،استرى ،کسى که خط ميکشد،خط کش علوم مهندسى : بوش سيلندر بازرگانى : خط کشتيرانى علوم نظامى : با سرعت حداکثر هواپيما حرکت کنيد در درگيرى هوايى”
Read More »ترجمه کلمه liner kinematics
liner kinematics “حرکت شناسى خطى ورزش : سينماتيک خطى”
Read More »ترجمه کلمه lineolate
lineolate (گ.ش -.ج.ش ).خط دار،داراى خطوط ريز،مخطط
Read More »ترجمه کلمه lineolated
lineolated (گ.ش -.ج.ش ).خط دار،داراى خطوط ريز،مخطط
Read More »