lock out “قفل کردن ،تعطيل کارخانه ،حبس کردن ،تحريم کردن ،مستخدمين رااز مزاياى استخدامى محروم کردن(براى وادار کردن انها به قبول شرايط کارفرما)،درتنگنا قرار دادن يا بمحل کار راه ندادن کامپيوتر : تحريم کردن بازرگانى : بسته شدن کارخانه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه lock spit
lock spit شيارى که مسير راه را نشان ميدهد
Read More »ترجمه کلمه lock on
lock on “باعلائم مخابراتى و رادار چيزى را تعقيب کردن( مثل قمرمصنوعى وغيره) علوم نظامى : قفل کردن توپ روى هدف هنگام تعقيب ادامه مستمر تعقيب هدف”
Read More »ترجمه کلمه lock option
lock option اختيار کاربرد قفل
Read More »ترجمه کلمه lock-in base tube
lock-in base tube الکترونيک : لامپ قفلى
Read More »ترجمه کلمه lock nut
lock nut “علوم مهندسى : مهره پشت گير علوم هوايى : مهره قفلى”
Read More »ترجمه کلمه lock hospital
lock hospital بيمارستان ناخوشى هاى مقاربتى
Read More »ترجمه کلمه lock in
lock in از بيرون در را روى کسى بستن
Read More »ترجمه کلمه kidndergartner
kidndergartner کودکستان رو
Read More »ترجمه کلمه lock chain
lock chain زنجيربراى بستن چرخ
Read More »