lockage عبور کشتى از دريچه سد ميان بالابر،هزينه عبور کشتى از سد بالابر
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه locked
locked “مقفل قانون ـ فقه : قفل شده”
Read More »ترجمه کلمه lock washere
lock washere علوم هوايى : واشر قفلى
Read More »ترجمه کلمه lock with wooden bolt
lock with wooden bolt معمارى : کليدان
Read More »ترجمه کلمه kidney
kidney گرده ،کليه ،قلوه ،مزاج ،خلق ،نوع
Read More »ترجمه کلمه lock washer
lock washer علوم مهندسى : واشر پشت گير
Read More »ترجمه کلمه lock torque
lock torque الکترونيک : قفل پيچش
Read More »ترجمه کلمه lock up
lock up “بازداشتگاه ،توقيف ،زير قفل نگه داشتن ،در محلى محصور کردن ،حبس کردن کامپيوتر : وضعيتى که در ان امکان انجام عمل ديگرى نمى باشد قانون ـ فقه : بازداشتگاه بازرگانى : حبس کردن علوم نظامى : بازداشت کردن حبس کردن”
Read More »ترجمه کلمه lock spring
lock spring قاب ساعت فنرى
Read More »ترجمه کلمه lock step
lock step “محدود،گيردار علوم نظامى : غير قابل انعطاف”
Read More »