logos “(فلسفه )اصل يا منشاء عقل عالم وجود،عقل کل ،(مج ).پيامبر روانشناسى : سخن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه logotherapy
logotherapy روانشناسى : معنادرمانى
Read More »ترجمه کلمه kill spring
kill spring “فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو( ترامپولين) ورزش : فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو”
Read More »ترجمه کلمه logopedics
logopedics روانشناسى : گفتار درمانى
Read More »ترجمه کلمه logoriph
logoriph يکجور جدول معمايى که با قلب حروف پيدا ميشود
Read More »ترجمه کلمه logorrhea
logorrhea “پراکنده گويى ،پرحرفى وبيهوده گويى روانشناسى : پرگويى”
Read More »ترجمه کلمه logomania
logomania روانشناسى : پرگويى
Read More »ترجمه کلمه logopathy
logopathy روانشناسى : زبان پريشى
Read More »ترجمه کلمه logographer
logographer مورخ نثر نويس يونانى پيش از زمانherodotus يونانى که پيشه اش نطق بود
Read More »ترجمه کلمه logogriph
logogriph نوعى معماکه چند کلمه داده ميشود وشخص بايد ازميان اين کلمات کلمه مطلوب را پيداکندويا از حروف انها کلمه مورد نياز را بسازد
Read More »