loose ball foul ورزش : خطا روى حريف بدون توپ
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه loose cargo
loose cargo “بار روباز،بار باز علوم نظامى : بار بسته بندى نشده”
Read More »ترجمه کلمه looping instruction
looping instruction دستورالعمل حلقه زنى
Read More »ترجمه کلمه loose
loose “توپ سرگردان بى صاحب ،لق ،گشاد،ول ،بى ربط،هرزه ،بى بندوبار،لوس وننر،بى پايه ،بى قاعده ،رهاکردن ،درکردن(گلوله وغيره)،منتفى کردن ،برطرف کردن ،شل وسست شدن ،نرم وازاد شدن ،حل کردن ،از قيد مسئوليت ازاد ساختن ،سبکبار کردن ،پرداختن ورزش : مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان”
Read More »ترجمه کلمه loop test
loop test الکترونيک : ازمايش با حلقه وارلى
Read More »ترجمه کلمه loophole
loophole مزغل ساختن ،سوراخ ديده بانى ايجاد کردن ،مزغل ،سوراخ سنگر،سوراخ ديدبانى ،راه گريز،مفر،روزنه
Read More »ترجمه کلمه looping
looping “حلقه زنى کامپيوتر : ايجاد حلقه”
Read More »ترجمه کلمه loop structure
loop structure کامپيوتر : ساختار حلقه اى
Read More »ترجمه کلمه kilocycle
kilocycle “هزار چرخه ،کيلو سيکل ،يکهزاردور در هرثانيه( درراديو) کامپيوتر : کيلوسيکل الکترونيک : کيلو سيکل”
Read More »ترجمه کلمه loop step
loop step ورزش : پرش از لبه خارجى يک اسکيت و نيم چرخش و برگشت با فرود به لبه داخلى همان اسکيت
Read More »