luft ورزش : خانه فرار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه lug
lug “بزور کشيدن ،گوشک ،گوش پوش ،اويزه ،دسته ياهرچيزى که بوسيله ان چيزى را حمل يا بياويزند،هر عضو جلو امده چيزى ،ديرک ،تير،ادم کله خر،کودن ،عذاب دادن ،بزورکشيدن ،کشيدن وبردن ،قالب زدن( بزو)،گنجانيدن ،پس زدن دهنه اسب ،سنگين حرکت کردن علوم مهندسى : گوشک الکترونيک : بالشتک سيم”
Read More »ترجمه کلمه lug-brick
lug-brick عمران : اجر پخ
Read More »ترجمه کلمه luff 3
luff 3 “پهلوى راست( بادبان) علوم دريايى : پهلوى راست”
Read More »ترجمه کلمه luff tackle
luff tackle “تاکل دو قرقره اى علوم نظامى : قرقره قلاب دو شياره”
Read More »ترجمه کلمه luff 1
luff 1 “جفت قرقره ناهمسان( از ۳ اينچ به بالا) علوم دريايى : جفت قرقره ناهمسان”
Read More »ترجمه کلمه kinema or cin
kinema or cin سينما،تصاويرمتحرک ،پيکرهاى جنبنده ،نگاره هاى جنبنده ،سايه نما
Read More »ترجمه کلمه luff 2
luff 2 “به سمت باد امدن علوم دريايى : syn : broach”
Read More »ترجمه کلمه luetic
luetic سفليسى
Read More »ترجمه کلمه luff
luff “لبه جلويى بادبان ،قايق را نزديکتر به باد بردن ،قسمت جلو باد کشتى ،حرکت کشتى درجهت باد،حرکت لنگرى جرثقيل ،قلاب مخصوص بلندکردن چيزهاى سنگين ،سرکشتى را در جهت بادگردانيدن ،لنگر پيدا کردن( جر ث قيل) ورزش : اهتزاز بادبان”
Read More »