knickrtbocker اهل نيويورک
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه knife
knife :)vt.& vi.(چاقو زدن(به)،کارد زدن( به)، :)n.(چاقو،کارد،گزليک ،تيغه
Read More »ترجمه کلمه knickerbockers
knickerbockers نيم شلوارى گشادکه درسرزانو جمع ميشود،نيم چاقشورى
Read More »ترجمه کلمه knickers
knickers شلوارگشاد کوتاهى که نزديک زانو جمع شده باشد
Read More »ترجمه کلمه knick point
knick point معمارى : رودشکن
Read More »ترجمه کلمه kaolinisation
kaolinisation معمارى : خاک چينى شدن
Read More »ترجمه کلمه knickerbocker
knickerbocker اهل نيويورک ،زاده هلندى هايى که به new york کوچ کردند
Read More »ترجمه کلمه knew
knew ماضى فعلKnow ،دانست
Read More »ترجمه کلمه knick-knack
knick-knack چيز قشنگ و کم بها که براى ،ارايش بکار ميرود،بازيچه
Read More »ترجمه کلمه knell
knell ناقوس عزارا بصدا دراوردن ،صداى ضربه ناقوس ،صدايى زنگ
Read More »