knockout competition ورزش : مسابقه هاى حذفى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه knockstone
knockstone کنده اى که روى ان سنگ هاى معدنى راخردميکنند،کنده
Read More »ترجمه کلمه knoit
knoit صداى در،درزنى ،کوبش در،دق الباب ،ضربت ،تغ تغ ،خرده گيرى
Read More »ترجمه کلمه knocking
knocking “دقه زدن ،درکوبى ،درزنى زيست شناسى : کوب دادن”
Read More »ترجمه کلمه knockout
knockout “(مشت زنى )با ضربت بيهوش کننده اى حريف رابزمين زدن ،ضربه فنى کردن ،از پا در اوردن ،ويران کردن ،ضربت قاطع ،ممتاز،عالى ورزش : ناک اوت”
Read More »ترجمه کلمه knocker
knocker زننده ،کوبنده ،ادم خرده گير،مزاحم
Read More »ترجمه کلمه kapton
kapton علوم هوايى : نوعى پلاستيک عايق حرارتى با پوشش طلايى در فضاپيما
Read More »ترجمه کلمه knocker up
knocker up بيدارکن ،کسيکه بردرخانه هاميزندتاکارگران را ازخواب بيدارکند
Read More »ترجمه کلمه knockdown
knockdown ورزش : ناک دان
Read More »ترجمه کلمه knocked down (k.d.)
knocked down (k.d.) “تفکيک شده ،از هم جدا شده ،بازشده بازرگانى : کالاهايى که بصورت باز به مشترى داده ميشود و خود مشترى انرا نصب مينمايد مانند مبلمان”
Read More »