masking “نقاب گذارى ،مانع ديد شدن کامپيوتر : پوشش روانشناسى : پوشاندن علوم نظامى : پوشاندن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه masking agent
masking agent شيمى : عامل پوشاننده
Read More »ترجمه کلمه masked epilepsy
masked epilepsy روانشناسى : صرع پوشيده
Read More »ترجمه کلمه macule
macule لکه خورشيد)macula( ،سياهى ،خال ،لکه دار کردن
Read More »ترجمه کلمه masked ball
masked ball رقص با نقاب ،رقص با هيئت مبدل ،بال ماسکه
Read More »ترجمه کلمه masked depression
masked depression روانشناسى : افسردگى پوشيده
Read More »ترجمه کلمه mask design
mask design کامپيوتر : اخرين مرحله از طراحى مدار مجتمع که به وسيله ان طرح مدار از طريق پوشش هاى چندگانه مربوط به لايه هاى گوناگون مدار مجتمع تحقق مى يابد
Read More »ترجمه کلمه mask register
mask register ثبات نقابى
Read More »ترجمه کلمه masked
masked ماسک زده
Read More »ترجمه کلمه mashy
mashy نام يکى از چوگانهاى اهنى که در بازى گلف بکار ميرود
Read More »