ترجمه کلمه mountant

mountant صعود کننده ،بالا رونده ،سوار شونده ،متصاعد

ترجمه کلمه mountebank

mountebank شارلاتان ،ادم حقه باز،حقه بازى کردن

magneto electricity نيروى کهربايى که بوسيله نيروى اهن ربايى توليد مى شود

mountaintop قله کوه

mountaion dew عرق قاچاقى

mountains witness کوه هاهم گواهى ميدهند،حتى کوه ها…….

mountainside معمارى : دامنه

mountainous کوهستانى ،کوه مانند

mountains influnce climate کوه دراب و هوا تاثير دارد

mountaineer “يکان کوهستانى ،کوهستانى ،ساکن کوه ،کوه پيمايى کردن ،کوه نوردى کردن ورزش : کوهنورد علوم نظامى : کوهنورد”