move mode باب حرکت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه move house
move house اسباب کشى کردن
Read More »ترجمه کلمه move in
move in به خانه تازه اسباب کشى کردن
Read More »ترجمه کلمه move back
move back ورزش : عقب کشيدن
Read More »ترجمه کلمه move forward
move forward ورزش : جلو کشيدن
Read More »ترجمه کلمه move
move “کپى کردن اطلاعات از يک مکان حافظه در حافظه اصلى به مکان ديگر،تغيير دادن انتقال دادن ،حرکت کردن تکان خوردن ،پيش رفتن ،اسباب کشى کردن تکان ،حرکت فريبنده ،جنبيدن ،تکان دادن ،حرکت دادن ،بجنبش دراوردن ،بازى کردن ،متاثر ساختن ،جنبش ،تکان ،اقدام ،(دربازى )نوبت حرکت يابازى ،بحرکت انداختن ،وادار کردن ،تحريک کردن ،پيشنهاد کردن ،تغيير مکان ،حرکت کردن ،نقل ...
Read More »ترجمه کلمه magneto ohmmeter
magneto ohmmeter علوم مهندسى : ميگر براى سنجش مقاومت
Read More »ترجمه کلمه move along
move along عقب برويد،عقبتر برويد
Read More »ترجمه کلمه movables
movables قانون ـ فقه : مال منقول
Read More »ترجمه کلمه movably
movably چنانکه بتوان تکان داد،بطورچنبش پذير
Read More »