on berth “در داخل بندر،ناوى که داخل پناهگاه يا بندر لنگرانداخته است علوم نظامى : ناو حاضربه بارگيرى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه on behalf
on behalf بازرگانى : از طرف
Read More »ترجمه کلمه on behalf of
on behalf of “نيابت از طرف قانون ـ فقه : در حق”
Read More »ترجمه کلمه on bail
on bail قانون ـ فقه : به قيد کفيل
Read More »ترجمه کلمه on be on to a person
on be on to a person از قصد کسى اگاه بودن
Read More »ترجمه کلمه on approbation
on approbation قانون ـ فقه : به شرط خريدن
Read More »ترجمه کلمه on approval
on approval “به شرط تائيد قانون ـ فقه : به شرط بازرگانى : مشروط به رضايت خريدار”
Read More »ترجمه کلمه on all sides
on all sides از هر سو،از همه طرف ،از اطراف
Read More »ترجمه کلمه on and on
on and on پيوسته ،هى
Read More »ترجمه کلمه objective
objective “داراى وجود خارجى ،اماج ،منظور از عمليات ،عملى ،واقعى ،قابل مشاهده ،بى طرف ،علمى و بدون نظر خصوصى ،حالت مفعولى ،برونى ،عينى ،هدف ،منظور،مقصود،معقول علوم مهندسى : برون ذات کامپيوتر : هدف روانشناسى : هدف بازرگانى : عينى علوم نظامى : عدسى شيئى”
Read More »