ترجمه کلمه one level memory

one level memory کامپيوتر : حافظه يک سطحى

ترجمه کلمه one is half of two

one is half of two يکى نيمى است از دو

one-legged يک پايه

one in the dark ورزش : ميله اى که پشت ميله ديگر بماند و ديده نشود

one hyndred percent column graph کامپيوتر : نمودار يکصد درصد ستونى

one idead نظر تنگ ،تنگ نظر،کوته فکر،داراى فکر محدود،متعصب

one-horse يک اسبه

one hundred times as many سد چندان ،صد برابر

one heel spin ورزش : چرخش با اسکيت قرقره دار روى يک اسکيت

one hook “مدار انفجارى که فقط به يک عامل انفجارى نياز دارد علوم نظامى : مدار يک عامله”