one way road “راه يکطرفه معمارى : راه يک سويه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه one-way screen
one-way screen روانشناسى : اينه يکسويه
Read More »ترجمه کلمه obligate
obligate در محظور قرار دادن ،متعهد و ملتزم کردن ،ضامن سپردن ،ضرورى
Read More »ترجمه کلمه one way road
one way road “راه يکطرفه معمارى : راه يک سويه”
Read More »ترجمه کلمه one way only operation
one way only operation “عملکرد فقط يک طرفه کامپيوتر : عملکرد تنها يک طرفه”
Read More »ترجمه کلمه o peg down
o peg down ميخ زدن ،با ميخ محکم کردن
Read More »ترجمه کلمه one way
one way يک راهه ،يک طرفه( مثل خيابان)،يک جانبه
Read More »ترجمه کلمه one-way chromatography
one-way chromatography شيمى : کروماتوگرافى يکطرفه
Read More »ترجمه کلمه one-two
one-two “ضربه هاى چپ و راست ورزش : ضربه چپ با هوک راست ،تظاهر شمشيرباز به دفاع و حمله در همان مسير”
Read More »ترجمه کلمه one upmanship
one upmanship سبقت يا جلو افتادگى از حريق يا رقيب ،يک قدم سبقت ،دست پيش گيرى
Read More »