ترجمه کلمه open mindedness

open mindedness بى تعصبى

ترجمه کلمه open messes

open messes “ناهارخوريها علوم نظامى : باشگاهها”

open-minded بى تعصب

open market price بازرگانى : قيمت بازار ازاد

open market rate بازرگانى : نرخ بازار ازاد

open market operations “عمليات بازار ازاد( خريد و فروش اوراق قرضه توسط بانک مرکزى در بازار) بازرگانى : عمليات بازار ازاد”

open market “بازار باز،بازار ازاد بازرگانى : بازارى که داراى رقابت کامل ميباشد،بازار ازاد”

open market operation “عمليات دولت در بازار ازاد قانون ـ فقه : خريد و فروشهايى که دولت از طريق خزانه دارى کل مى کند”

open machine الکترونيک : ماشين باز

oblique compartment “قسمتى از زمين که محور طولى ان نسبت به سمت حرکت يکانها به طور مايل قرار گرفته باشد علوم نظامى : زمين مورب”