order about پيوسته پى فرمان فرستادن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه order arm
order arm علوم دريايى : پافنگ
Read More »ترجمه کلمه ordeal (=ordel)
ordeal (=ordel) “داورى ايزدى قانون ـ فقه : قضاوت الهى”
Read More »ترجمه کلمه order
order “رتبه ،حکم ،حواله کردن دستور،خريد،سفارش دادن ،سبک معمارى ،شيوه ،دستورالعمل ،دستور عملياتى ،دستور دادن ،ترتيب انجام کار،فرمان ،نظم دادن ،منظم کردن ،سفارش دادن ،تنظيم کردن کامپيوتر : مرتب کردن معمارى : نظام معمارى قانون ـ فقه : امر،سفارش خريد شيمى : مرتبه زيست شناسى : راسته بازرگانى : سفارش ،مرتب کردن ،دستور علوم نظامى : سفارش دادن کالا يا ...
Read More »ترجمه کلمه ordain
ordain ترتيب دادن ،مقدر کردن ،وضع کردن ،امر کردن ،فرمان دادن
Read More »ترجمه کلمه ordeal
ordeal امتحان سخت براى اثبات بيگناهاى ،کار شاق
Read More »ترجمه کلمه orchitis
orchitis اماس خايه
Read More »ترجمه کلمه orcin(ol)
orcin(ol) ماده رنگى گلسنگ
Read More »ترجمه کلمه orchil
orchil رنگ قرمز يا بنفشى که از گلسنگ ميگيرند
Read More »ترجمه کلمه orchis
orchis گياه ثعلب
Read More »