ordinee شماش تازه ،کسيکه تازه درجه شماسى گرفته است
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ordnace
ordnace توپ ،توپخانه ،مهمات ،ساز جنگ
Read More »ترجمه کلمه obscurely
obscurely بطور تيره و نامعلوم
Read More »ترجمه کلمه ordination
ordination انتصاب ،برگمارى ،دسته بندى ،سنخيت
Read More »ترجمه کلمه ordinary shares
ordinary shares بازرگانى : سهام عادى
Read More »ترجمه کلمه ordinate
ordinate “عرض( محور مختصات)،رست ،عرض( در صفحه مختصات)،عرض( نقطه)،عرض ،بعد قائم کامپيوتر : محور Y از يک گراف يا نمودار الکترونيک : عرض معمارى : عرض نقطه روانشناسى : عرض بازرگانى : حور افقى علوم هوايى : محور عرضها”
Read More »ترجمه کلمه ordinary share
ordinary share “سهام عادى بازرگانى : سهام معمولى”
Read More »ترجمه کلمه ordinary shareholder
ordinary shareholder قانون ـ فقه : سهامدار عادى
Read More »ترجمه کلمه ordinary passport
ordinary passport قانون ـ فقه : پاسپورت عادى
Read More »ترجمه کلمه ordinary seaman
ordinary seaman علوم دريايى : مهناوى سوم
Read More »