organizer “تشکيل دهنده ،موسس قانون ـ فقه : موسس”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه organized
organized “سازمان داده شده ،سازمان يافته ،متشکل روانشناسى : سازمان يافته علوم نظامى : ارايش داده شده”
Read More »ترجمه کلمه organizational psychology
organizational psychology روانشناسى : روانشناسى سازمانى
Read More »ترجمه کلمه organize
organize “تشکيل دادن ،ارايش دادن ،مرتب کردن ،سازمان دادن ،تشکيلات دادن ،درست کردن ،سرو صورت دادن ،متشکل کردن قانون ـ فقه : تشکيل دادن بازرگانى : بازار سازمان يافته علوم نظامى : ارايش دادن موضع”
Read More »ترجمه کلمه organizational maintenance
organizational maintenance “تعميرات سازمانى علوم نظامى : نگهدارى سازمانى”
Read More »ترجمه کلمه obsequiously
obsequiously چاپلوسانه ،متملقانه
Read More »ترجمه کلمه organization scheme
organization scheme معمارى : نمودار سازمانى
Read More »ترجمه کلمه organizational
organizational “سازمانى ،مربوط به سازمان روانشناسى : سازمانى علوم نظامى : يکان سازمانى”
Read More »ترجمه کلمه organization of petroleum exporting cont
organization of petroleum exporting cont “سازمان کشورهاى صادر کننده نفت( اوپک) قانون ـ فقه : سازمان کشورهاى صادر کننده نفت”
Read More »ترجمه کلمه organization of the ground
organization of the ground علوم نظامى : سازمان دادن يا ارايش دادن زمين
Read More »