orthoepist قرائت دادن ،کسيکه با تلفظ درست چيز ميخواند،درست تلفظ کن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه officious
officious “غير رسمى ،نيمه رسمى ،فضول ،مداخله کن ،فضولانه ،ناخواسته قانون ـ فقه : شبهه رسمى”
Read More »ترجمه کلمه orthodromy
orthodromy کشتى رانى در دايره بزرگ ،درست کشتى رانى
Read More »ترجمه کلمه officiousness
officiousness فضولى
Read More »ترجمه کلمه orthoepic
orthoepic وابسته به تلفظ درست ،مبنى بر درست خوانى
Read More »ترجمه کلمه offing
offing اب ساحلى ،در اينده نزديک ،در ان نزديکى ها
Read More »ترجمه کلمه orthodoxy
orthodoxy فريورى ،راست دينى ،ارتدکسى
Read More »ترجمه کلمه object code
object code “خروجى يک کامپايلر يا اسمبلر که خود کد ماشينى قابل اجرا بوده يا براى پردازش بيشتر به منظور توليد چنين کدى مناسب است کد مقصود،برنامه مقصد،برنامه مقصود،دستورالعمل هاى مقصود کامپيوتر : دستورالعمل مقصود”
Read More »ترجمه کلمه orthodromics
orthodromics کشتى رانى در دايره بزرگ ،درست کشتى رانى
Read More »ترجمه کلمه offishness
offishness کناره جويى
Read More »