orthogonal “راست گوشه ،قائم ،متعامد معمارى : راست گوشه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه orthogenesis
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطى زمان ،جبر زمان
Read More »ترجمه کلمه officinal
officinal دارويى ،دوايى ،ساخته و اماده ،طبى
Read More »ترجمه کلمه observation sector
observation sector علوم نظامى : قطاع ديدبانى
Read More »ترجمه کلمه officiating priest
officiating priest کشيش پيش نماز
Read More »ترجمه کلمه orthoepy
orthoepy فن درست تلفظ کردن
Read More »ترجمه کلمه officinally
officinally از روى دستور داروسازى ،طبا
Read More »ترجمه کلمه orthoferrite
orthoferrite کامپيوتر : يک ماده که به صورت طبيعى وجود دارد و از نواحى متناوب مارپيچ با پلاريته مغناطيسى متضاد تشکيل يافته است
Read More »ترجمه کلمه officinal names of drugs
officinal names of drugs نامهاى داروها چنانکه در کتاب داروسازى امده است
Read More »ترجمه کلمه officiously
officiously فضولانه ،ناخواسته ،بطور غير رسمى
Read More »