offer to buy something حاضر به خريد چيزى شدن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه offeree
offeree “خريدار قانون ـ فقه : طرف ايجاب بازرگانى : کسى که به او پيشنهاد شده است”
Read More »ترجمه کلمه oscitancy
oscitancy دهن دره ،تنبلى ،بيحالى
Read More »ترجمه کلمه offer to purchase
offer to purchase “پيشنهاد خريد بازرگانى : پيشنهاد جهت خريد”
Read More »ترجمه کلمه offering
offering پيشکش ،ارائه
Read More »ترجمه کلمه oscilloscope
oscilloscope “نوسان نگار،دستگاه نشان دهنده نوسان امواج ،دستگاه نشان دهنده امواج ،نوسان سنج ،نوسان بين ،نوسان نما،اسيلوسکوپ کامپيوتر : اسيلوسکوپ الکترونيک : نوسان نما شيمى : نوسان نما روانشناسى : نوسان نما ورزش : نوسان نما علوم هوايى : نوسان نگار علوم نظامى : اشکارسازى امواج”
Read More »ترجمه کلمه offerer
offerer پيشکش کننده ،تعارف کننده ،پيشنهاد دهنده
Read More »ترجمه کلمه oscine
oscine (پرنده ) خواننده
Read More »ترجمه کلمه oscillometry
oscillometry شيمى : نوسان سنجى
Read More »ترجمه کلمه offering price
offering price بازرگانى : قيمت پيشنهادى
Read More »