فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
osteology استخوان شناسى
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه off went his hat
off went his hat کلاهش پرت شد،يادر ( جاى دورى افتاد)
Read More »ترجمه کلمه off with his head
off with his head سرش را از تن جدا کنيد
Read More »ترجمه کلمه osteologic
osteologic وابسته به استخوان شناسى
Read More »ترجمه کلمه off wing
off wing ورزش : محل بازيگر گوش
Read More »ترجمه کلمه osteography
osteography شرح استخوان ها
Read More »ترجمه کلمه off with you
off with you برويد پى کارتان
Read More »ترجمه کلمه osteoid
osteoid استخوان وار،استخوان مانند،استخوانى
Read More »ترجمه کلمه osteocranium
osteocranium (تش ).قسمت استخوانى جمجمه
Read More »ترجمه کلمه obit
obit مرگ ،وفات ،مجلس ترحيم
Read More »