ostium (ج.ش ).روزنه ،مدخل ،دهانه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ostiary
ostiary دربان کليسا،دهانه رودخانه
Read More »ترجمه کلمه off take rudder
off take rudder علوم دريايى : سکان برداشتن
Read More »ترجمه کلمه ostiole
ostiole سوراخ يا دهانه کوچک
Read More »ترجمه کلمه off the map
off the map غير معمول ،بى اهميت
Read More »ترجمه کلمه osteotomy
osteotomy (جراحى )برش استخوان و جدا کردن و خارج کردن قسمتى از استخوان
Read More »ترجمه کلمه off-target hit
off-target hit ورزش : ضربه بى ارزش شمشيرباز
Read More »ترجمه کلمه off the rails
off the rails بيرون ازخط،خراب ،مختل ،درهم ،نامرتب
Read More »ترجمه کلمه osteoplasty
osteoplasty پيوند استخوانى
Read More »ترجمه کلمه off the point
off the point بطور بى ربط،بطور نامربوط،بدون اينکه وابستگى داشته باشد
Read More »