off-season ورزش : فصل تعطيل مسابقه ها
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه obi
obi ورزش : کمربند
Read More »ترجمه کلمه ostosis
ostosis استخوان سازى
Read More »ترجمه کلمه off shore fisheries
off shore fisheries شيلات دوراز کرانه
Read More »ترجمه کلمه ostracism
ostracism “محروم کردن از حقوق اجتماعى ،نفى بلد،محروميت از حقوق اجتماعى و وجهه ملى ،طرد قانون ـ فقه : تبعيد با اراء عمومى”
Read More »ترجمه کلمه off-side
off-side علوم مهندسى : کنار
Read More »ترجمه کلمه ostler
ostler ميراخور،مهتر اصطبل
Read More »ترجمه کلمه off-spinner
off-spinner ورزش : توپ چرخشى
Read More »ترجمه کلمه observer (o)
observer (o) روانشناسى : مشاهده گر
Read More »ترجمه کلمه off spin
off spin ورزش : چرخش توپ که تغيير سمت نزديک توپزن مى دهد
Read More »