off center خارج از مرکز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه otchard
otchard باغ ميوه
Read More »ترجمه کلمه off cast
off cast دور انداخته ،شخص يا چيز مردود
Read More »ترجمه کلمه otalgia
otalgia گوش درد
Read More »ترجمه کلمه off-centre
off-centre “لنگ زدن ،لنگى( در مورد چرخها) معمارى : لنگى”
Read More »ترجمه کلمه otalgic
otalgic وابسته به گوش درد،دچار گوش درد
Read More »ترجمه کلمه off color
off color )off colored(داراى رنگ ناجور،داراى رنگ مغاير،خل
Read More »ترجمه کلمه ostwald viscosimeter
ostwald viscosimeter شيمى : گرانروى سنج استوالد
Read More »ترجمه کلمه off-centre load
off-centre load معمارى : بار خارج از مرکز
Read More »ترجمه کلمه obey
obey “اطاعت کردن ،فرمانبردارى کردن ،حرف شنوى کردن ،موافقت کردن ،تسليم شدن کامپيوتر : اطاعت کردن علوم نظامى : اجرا کردن دستور”
Read More »