ترجمه کلمه obsolescence

obsolescence “از رده خارج شدن ،کهنگى ،منسوخى ،متروکى ،از رواج افتادگى عمران : کهنه گى بازرگانى : از مد افتادن”

ترجمه کلمه out of day

out of day قانون ـ فقه : منسوخ

out of d. کهنه ،منسوخ

out of date “منقضى شده ،از مد افتاده ،منسوخه ،قديمى بازرگانى : از تاريخ گذشته”

out of court “داد باخته قانون ـ فقه : محکوم عليه”

out of conceit with ناراضى از،بيزاراز

out of condition خراب ،معيوب

out of commission غير قابل استفاده ،غيرداير

out of commission (jf) علوم دريايى : خارج از خدمت

of a bad origin بدگهر،بدتيار