outpost “پاسگاه دور افتاده ،پايگاه مرزى ورزش : پايگاه نفوذى شطرنج”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه oceanus
oceanus (افسانه يونان )خداى دريا،خداى اقيانوس
Read More »ترجمه کلمه obstreperous
obstreperous غوغايى ،پرهياهو،پر سر و صدا،لجوج ،دعوايى
Read More »ترجمه کلمه ocellate
ocellate )ocellated(ريز چشم ،داراى چشمها يا خالهاى رنگارنگى
Read More »ترجمه کلمه outplay
outplay “در بازى پيش افتادن بر،در مسابقه جلو افتادن از ورزش : بازى بهتر از حريف”
Read More »ترجمه کلمه ocellated
ocellated )ocellate(ريز چشم ،داراى چشمها يا خالهاى رنگارنگى
Read More »ترجمه کلمه ocellate(d)
ocellate(d) چشم ريز،چشم دار،داراى چشم ها يا خالهاى رنگارنگ ،چشم مانند
Read More »ترجمه کلمه ocelot
ocelot (ج.ش ).پلنگ راه راه امريکايى)Felis pardalis(
Read More »ترجمه کلمه outpensioner
outpensioner کسيکه از بنگاهى وظيفه ميگيدرولى در انجابودباش ندارد
Read More »ترجمه کلمه ocellus
ocellus چشمک ،چشم ريز،چشم حشره ،حلقه رنگى ،خال رنگى که مانند چشم باشد
Read More »