oxyazodye شيمى : رنگينه اکسى ازو
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه outspokenness
outspokenness رک گوئى
Read More »ترجمه کلمه oxyde
oxyde ( )oxide(ش ).اکسيد
Read More »ترجمه کلمه outspread
outspread گسترش يافتن ،توسعه ،بسط،پراکنده
Read More »ترجمه کلمه oxycephaly
oxycephaly روانشناسى : درازسرى
Read More »ترجمه کلمه outspokenly
outspokenly رک ،بى پرده
Read More »ترجمه کلمه oxygen
oxygen “symb: O،گاز اکسيژن ،(ش ).اکسيژن ،اکسيژن دار علوم مهندسى : اکسيژن شيمى : اکسيژن نجوم : اکسيژن علوم هوايى : اکسيژن علوم نظامى : هوا دادن”
Read More »ترجمه کلمه obstructionist
obstructionist کارشکن ،کسيکه براى جلوگيرى ،از پيشرفت کار مجلس را از،اکثريت مى اندازد
Read More »ترجمه کلمه oxygen bottle
oxygen bottle علوم هوايى : محفظه اى براى نگهدارى اکسيژن گازى تحت فشار زياد
Read More »ترجمه کلمه outspoken
outspoken پرحرف ،رک و راست ،رک
Read More »