occasionally گهگاه ،گاه و بيگاه ،بعضى از اوقات
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه overage
overage کم رشد کرده ،سن عادى را،گذرانده
Read More »ترجمه کلمه overwrite
overwrite “جانويسى کردن ،روى چيزى نوشتن ،بالاى محلى نوشتن ،دومرتبه نوشتن ،باپرداخت موافقت کردن ،زياد نوشتن ،جاى نوشت ،جاى نوشتن کامپيوتر : جاى نوشتن”
Read More »ترجمه کلمه ovicidal
ovicidal کشنده تخم
Read More »ترجمه کلمه overact
overact در ايفاى نقش خود افراط کردن
Read More »ترجمه کلمه overwrought
overwrought پر کار،کار برده ،تهيه شده از روى مهارت ،عصبى
Read More »ترجمه کلمه overactive
overactive “فوق العاده فعال روانشناسى : فزون کار”
Read More »ترجمه کلمه overabundant
overabundant بسيارفراوان
Read More »ترجمه کلمه oviduct
oviduct (ج.ش -.تش ).لوله رحمى ،لوله فالوپ ،مجراى عبورتخم ،تخمراهه
Read More »ترجمه کلمه overachievement
overachievement روانشناسى : پيش اموزى
Read More »