overtime pay قانون ـ فقه : مزد يا حقوق اضافه کارى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه overbrim
overbrim لبريزشدن از
Read More »ترجمه کلمه overboard
overboard در دريا،از کشتى بدريا،روى کشتى
Read More »ترجمه کلمه overtimer
overtimer اضافه کار کن
Read More »ترجمه کلمه overbreak
overbreak معمارى : خاکبردارى اضافه برنيمرخ
Read More »ترجمه کلمه overblown steel
overblown steel علوم مهندسى : فولاد با دم زياد
Read More »ترجمه کلمه overtly
overtly اشکارا
Read More »ترجمه کلمه overtop
overtop “برترى جستن از،برتى جستن بر،فائق امدن بر،بلندتربودن علوم مهندسى : عقب گذاشتن”
Read More »ترجمه کلمه overblow
overblow بردن ،برطرف کردن ،با زور زياد زدن
Read More »ترجمه کلمه overblown
overblown پر از شکوفه ،رانده شده در اثرباد
Read More »