overthrow “بر انداختن ،بهم زدن ،سرنگون کردن ،منقرض کردن ،مضمحل کردن ،موقوف کردن ،انقراض ورزش : پرتاب به فراسوى هدف”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه obtruncate
obtruncate سر چيزيرا زدن
Read More »ترجمه کلمه overtax
overtax “ماليات سنگين بستن بر،بار سنگين نهادن بر قانون ـ فقه : ماليات سنگين بر چيزى يا شخصى بستن”
Read More »ترجمه کلمه occasion
occasion “اقتضا،لزوم ،سبب موقعيت ،موجب شدن ،موقع ،مورد،وهله ،فرصت مناسب ،موقعيت ،تصادف ،باعث شدن ،انگيختن قانون ـ فقه : فراهم کردن”
Read More »ترجمه کلمه overburdensome
overburdensome زياد سنگين ،شاق ،بسيار دشوار
Read More »ترجمه کلمه overthrust
overthrust معمارى : روراندگى
Read More »ترجمه کلمه overtime
overtime “اضافه کار اضافه کارى ،وقت اضافى ،اضافه کارى ،اضافى ،بيش از وقت معين ،بطور اضافه ،اضافه کار علوم مهندسى : ساعت فوق العاده عمران : اضافه کار قانون ـ فقه : اضافه کار بازرگانى : ساعات اضافى ،اضافه کارى ورزش : وقت نامحدود پس از تساوى در امتياز ۱۴ براى کسب دو امتياز”
Read More »ترجمه کلمه overbuild
overbuild زياد ساختمان کردن در،بخشى از شهرکه زياد دران ساختمان کرده اند
Read More »ترجمه کلمه overthwart
overthwart از اين سو به ان سو،از ميان ،از وسط،بطور مخالف ،با لحن مخالف ،رو برو
Read More »ترجمه کلمه overburden
overburden “مواد رويى( بدون مصرف)،مصالح رويى ،بيش از حد بار کردن ،گران بار شدن ،بارگران معمارى : لايه سربار”
Read More »