overstrain زياد زور اوردن به ،فشار زياد بر،خسته کردن ،زياد کش دادن ،اغراق اميز کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه overcoupled transformer
overcoupled transformer الکترونيک : مبدل با جفتگرى انشقاقى
Read More »ترجمه کلمه overstriking
overstriking کامپيوتر : توانايى يک چاپگر نسخه چاپى براى ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور توليد حالت نمايانترى از ان
Read More »ترجمه کلمه overconditioning
overconditioning روانشناسى : پرشرطى سازى
Read More »ترجمه کلمه ocarina
ocarina (مو ).نوعى الت موسيقى شبيه ناى
Read More »ترجمه کلمه overstuff
overstuff با اشيا زياد انباشتن ،بيش از حد لزوم انباشتن
Read More »ترجمه کلمه overcompensation
overcompensation “جبران بيش از حد لزوم روانشناسى : جبران مفرط”
Read More »ترجمه کلمه overstrung
overstrung زياد کوک شده ،خيلى حساس
Read More »ترجمه کلمه overcompound
overcompound الکترونيک : افزايش ترکيب
Read More »ترجمه کلمه oversupply
oversupply بازرگانى : عرضه بيش از حد
Read More »