overhead clearance “حاشيه امنيت بالاى سر علوم نظامى : فاصله بالاى سر”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه overhead conductor
overhead conductor “سيم هوايى علوم مهندسى : خط هوايى”
Read More »ترجمه کلمه overhead beam
overhead beam علوم مهندسى : تير سقف
Read More »ترجمه کلمه overhead charges
overhead charges هزينه ثابت عمومى
Read More »ترجمه کلمه obturator
obturator “الات جازم ،مسدودکننده ،ماهيچه مسدود علوم نظامى : الات مانع خروج گاز”
Read More »ترجمه کلمه overhead backhand
overhead backhand ورزش : بک هند از بالاى سر
Read More »ترجمه کلمه overhead
overhead “مقدار پردازش مورد نياز براى اتمام يک کار معين ،سر بالا،در هوا،منابع حاشيه اى ،منابع انسانى و اقتصادى که در پشتيبانى غير مستقيم يکانها به کار مى رود،دربالاى سر،مخارج کلى ،سرجمع ،بالاسرى ،هوايى علوم مهندسى : در بالاى سر کامپيوتر : بالاسرى شيمى : سر ستون ورزش : ابشار علوم نظامى : بالاى سر”
Read More »ترجمه کلمه overhanging
overhanging “يک طرف گيردار،پيشامده ،اويزان ،مشرف ،متوجه علوم مهندسى : اويزان معمارى : مشرف”
Read More »ترجمه کلمه overhaul
overhaul “اوراق کردن کامل ،اوراق کردن ،(براى تعمير )پياده کردن ،پياده کردن و دوباره سوار کردن ،سراسر بازديد کردن ،پياده سوار کردن و بازديد موتور علوم مهندسى : براى تعمير پياده کردن و مجددا “”سوار کردن ورزش : رسيدن به نفر جلو علوم نظامى : پياده کردن کامل قطعات براى تعمير”
Read More »ترجمه کلمه overhang
overhang “کلاهک( کوهنوردى)،طره ،پيشامدگى ،رواويز،اويزان کردن يا شدن ،برامدگى ،تاق نما،اويزان بودن ،تهديد کردن ،مشرف بودن علوم مهندسى : مشرف بودن معمارى : پيش اويز ورزش : کلاهک علوم نظامى : اعدام کردن”
Read More »