overlade بار زياد سنگين
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه obtusely
obtusely بطور کنديا کودن ،بطور بازيا منفرج ،بطور خفه ياکر
Read More »ترجمه کلمه overknee
overknee از زانو گذرنده
Read More »ترجمه کلمه overlabour
overlabour در سر( چيزى ) زياد کار کردن ،با رنج فراوان انجام دادن
Read More »ترجمه کلمه overking
overking شاه شاهان ،شاهنشاه
Read More »ترجمه کلمه overjoyed
overjoyed از فرط خوشى از خود بيخود شد،عرش را سير کرد
Read More »ترجمه کلمه overjump
overjump نسبت به نيروى خود زياد پريدن ،بيش از اندازه نيروى خود جستن
Read More »ترجمه کلمه overirrigation
overirrigation معمارى : ابيارى اضافى
Read More »ترجمه کلمه overjoy
overjoy بيش از حد لذت بردن ،محظوظ کردن
Read More »ترجمه کلمه overindulgence
overindulgence ازادى بيش از حد دادن ،افراط
Read More »