overparted داراى سهم زياد يا دشوار،سنگين بار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه overnight
overnight “مسابقه اى که ثبت نام ۷۲ ساعت پيش از مسابقه پايان مى يابد( اسب دوانى)،در مدت شب ،در مدت يک شب ،شبانه ورزش : مسابقه اى که ثبت نام ۷۲ ساعت پيش از مسابقه پايان مى يابد”
Read More »ترجمه کلمه overpacking
overpacking “لفاف پيچى مجدد علوم نظامى : دوباره لفاف کردن يا بسته بندى کردن”
Read More »ترجمه کلمه overmuch
overmuch زياده از حد،بحد افراط،بمقدار زياد
Read More »ترجمه کلمه overnice
overnice دقت گير بحد افراط
Read More »ترجمه کلمه obversion
obversion استنتاج معکوس
Read More »ترجمه کلمه overmoke
overmoke زياد دود داشتن ،زياد سيگار کشيدن
Read More »ترجمه کلمه overmatch
overmatch تفوق يافتن
Read More »ترجمه کلمه overmasted
overmasted داراى ديرک هاى زياد بلند يا سنگين ،داراى دکل هاى زياد بلند يا سنگين
Read More »ترجمه کلمه overmaster
overmaster برترى يافتن بر،مهارت کامل پيدا کردن در
Read More »