prompt book نسخه سخن رسان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه proper adjective
proper adjective (د ).صفت مرکب از اسم خاص
Read More »ترجمه کلمه prompt
prompt “کاراکتر يا پيامى که توسط کامپيوتر ارائه مى شود تا مشخص کند که اماده پذيرفتن ورودى صفحه کليد است ،اعلان ،فورى ،بيدرنگ ،سريع کردن ،بفعاليت واداشتن ،برانگيختن ،سريع ،عاجل ،اماده ،چالاک ،سوفلورى کردن کامپيوتر : عکس العمل قانون ـ فقه : فورى بازرگانى : نقدى”
Read More »ترجمه کلمه prompt delivery
prompt delivery بازرگانى : تحويل فورى
Read More »ترجمه کلمه propensity to save
propensity to save بازرگانى : گرايش به پس انداز
Read More »ترجمه کلمه prompt box
prompt box جاى سخن رسان يا سوفلور
Read More »ترجمه کلمه proper
proper “درست ،مخصوص ،صحيح ،شايسته ،چنانکه شايد وبايد،مناسب ،مربوط،بجا،بموقع ،مطبوع قانون ـ فقه : مقتضى بازرگانى : درست”
Read More »ترجمه کلمه propensity to import
propensity to import بازرگانى : گرايش به واردات
Read More »ترجمه کلمه prompt deployment
prompt deployment “گسترش فورى علوم نظامى : گسترش مناسب”
Read More »ترجمه کلمه propensity to invest
propensity to invest بازرگانى : گرايش به سرمايه گذارى
Read More »