progressivist ترقى خواه ،پيشرفت گراى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه prorate
prorate به نسبت تقسيم کردن ،سرشکن کردن
Read More »ترجمه کلمه progressivism
progressivism ترقى خواهى
Read More »ترجمه کلمه prorata
prorata بتناسب ،برحسب نسبت معين ،بهمان نسبت
Read More »ترجمه کلمه prohibbited
prohibbited بازرگانى : ممنوع
Read More »ترجمه کلمه prohibited
prohibited “محرم قانون ـ فقه : ممنوع شده ،ممنوع”
Read More »ترجمه کلمه propylite
propylite يکجور خاره اتش فشانى که در برخى کانهاى سيم خيز يافت ميشود
Read More »ترجمه کلمه propylon
propylon در بزرگ( معبد)
Read More »ترجمه کلمه prohibit
prohibit “جلوگيرى کردن ،قدغن کردن ،منع کردن ،ممنوع کردن ،تحريم کردن ،نهى قانون ـ فقه : ممنوع کردن بازرگانى : تحريم کردن علوم نظامى : نهى کردن”
Read More »ترجمه کلمه propulsor
propulsor علوم هوايى : فن چند تيغه
Read More »