programmer board کامپيوتر : برد برنامه ريز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه programming aids
programming aids “ادوات برنامه نويسى کامپيوتر : کمک برنامه نويسى”
Read More »ترجمه کلمه proserpina
proserpina ( )proserpine(افسانه يونان )دختر زاوش
Read More »ترجمه کلمه programming
programming “برنامه نويسى علوم مهندسى : برنامه نويسى کامپيوتر کامپيوتر : برنامه نويسى معمارى : برنامه ريزى روانشناسى : برنامه نويسى بازرگانى : برنامه ريزى علوم هوايى : برنامه ريزى”
Read More »ترجمه کلمه programming language
programming language “زبان برنامه نويسى کامپيوتر : زبان برنامه نويسى”
Read More »ترجمه کلمه proser
proser نثر نويس
Read More »ترجمه کلمه programming linguistics
programming linguistics کامپيوتر : زبان شناسى برنامه نويسى
Read More »ترجمه کلمه prosencephalic
prosencephalic جلو مغزى ،واقع در جلو مغز،وابسته به جلو مغز
Read More »ترجمه کلمه programming librarian
programming librarian کامپيوتر : بايگان برنامه نويسى
Read More »ترجمه کلمه prosencephalon
prosencephalon “پيش مغز( پروزنسفال)،( )=forebrain(تش ).جلو مغز روانشناسى : پيش مغز”
Read More »