program maintenance “نگهداشت برنامه کامپيوتر : نگهدارى برنامه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه prosyllogism
prosyllogism قضيه اى که نتيجه ان مبناى قضيه ديگر باشد
Read More »ترجمه کلمه program loans
program loans علوم نظامى : قرضه هاى مربوط به برنامه هاى رشد و توسعه وامهاى مربوط به اجراى برنامه ها
Read More »ترجمه کلمه prostyle
prostyle ايوان پرستش گاه هاى يونانى که چهار ستون بيشتر نداشت
Read More »ترجمه کلمه program manager
program manager علوم نظامى : مدير برنامه ها
Read More »ترجمه کلمه prosy
prosy )=prosaic tedious(کسل کننده ،با اطناب
Read More »ترجمه کلمه program music
program music موزيکى که نماينده يک رشته رويدادهاو منظره ها باشد
Read More »ترجمه کلمه pardoner
pardoner کشيش امرزنده گناه ،بخشنده
Read More »ترجمه کلمه program module
program module واحد برنامه
Read More »ترجمه کلمه prostrate
prostrate بخاک افتاده( درحال عبادت يا خضوع)،روى زمين خوابيده ،دمر خوابيده ،افتادن ،درمانده وبيچاره شدن
Read More »