protest “اعتراض رسمى ،پروتست ،واخواست رسمى ،شکايت ،واخواست کردن ،اعتراض کردن قانون ـ فقه : ايراد،واست نامه به وسيله سردفتر اسناد رسمى تنظيم و صادر مى شود بازرگانى : اعتراض کردن ورزش : اعتراض به راى داور کشتى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه profligacy
profligacy هرزگى ،ولگردى ،ولخرجى
Read More »ترجمه کلمه proteranthy
proteranthy گل اورى قبل از برگ اورى
Read More »ترجمه کلمه profligately
profligately ازروى هرزگى ،بيعارانه ،با ولخرجى
Read More »ترجمه کلمه protensive
protensive مدت دار،مزمن
Read More »ترجمه کلمه profligate
profligate هرزه ،بى بند وبار،فاسد الاخلاق ،ولخرج
Read More »ترجمه کلمه proteranthous
proteranthous (گ.ش ).داراى گلهاييکه قبل از برگ ظاهر گردد
Read More »ترجمه کلمه proforma
proforma “پروفرما،پيشنهاد فروش کالا،پيش فاکتور،پيام پيش نويس ،پيش نويس ،مسوده شده ،فاکتورمقدماتى علوم مهندسى : پيش فاکتور بازرگانى : سياهه فروش ،صورت حساب فروش کالا علوم نظامى : فرم پيش نويس قرارداد”
Read More »ترجمه کلمه parent child relationship
parent child relationship کامپيوتر : رابطه پدر و پسر
Read More »ترجمه کلمه profluent
profluent پرجريان ،جارى بمقدار زياد،سارى ،روان ،سرشار
Read More »